وبلاگ شخصی پسر آفتاب

کاغذ پاره ها، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

وبلاگ شخصی پسر آفتاب

کاغذ پاره ها، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

مشخصات بلاگ
وبلاگ شخصی پسر آفتاب

وبلاگ شخصی پسر آفتاب
کاغذ پاره ها، خاطرات، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی / پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم

  • پسر آفتاب

می کنم پرواز چو ماهی در آب

در این حدسم که می بینم سراب


نگو که این خواب است و خیال

که من سخت پیموده ام با این دو بال


روح من سخت سوخت در این مدتِ شور

زین همه آه و سوزش و شدت و زور


اما میان این همه غم دارم گنجی

که خوب داند این راز را هر نکته سنجی


چه داند آن که لاف عشق می زند راز چیست

بدبخت چه می نالد! زو بپرس تا ناز چیست


اما راز من را تو نگو روح نیست

دل بده تا بفهمی کوه چیست


می گذشت و دنیا و چرخ او لنگ

می کوفت ما را بر در و دیوار چو سنگ


مست و خندان، بی خبر از وصل و هجران

دست می برم در آب، بی نام و نشان و حیران


ناگهان مرا روح، مهری در آغوش گرفت

آتش جان سوز و طوفانی به دامانم گرفت


جوششی بر گل و شاخ و پر ما خیمه بزد

این چه سازیست که در مهنت ما سینه نزد


شصت از آنست که نیک بندد دو دست

"مست" بر آن است که نیک بندد دو شصت


...


دیگه ادامه ندادم

  • پسر آفتاب

غرش دریا در میان آرامش ساحل ،

غوغای پرندگان در پهنای آسمان،

درخشش ستارگان در میان کهکشان،

 

نغمه ی بلبل در میان رزهای قرمز،

لغزش قطره ی اشک بر روی گونه ،

تابش نوری جدید در بند بند وجود،

 

شوری نو در تکاپوی روح ،

فریادی گداخته شوریده از دل ،

نوازش قدم های عشق در آغوش مادر و حضور عشق در همه جا.

  • پسر آفتاب