و آنگاه که سوزش باد در شبی دلگیر بر روی گونه ات گرمای پر و بالت را به تاراج می برد و دل گرفته تر از خورشید غروب عکسی نیست که بدان بشود یاد تو کرد و نوری نیست که به عشق آن به پرواز درایی...