وبلاگ شخصی پسر آفتاب

کاغذ پاره ها، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

وبلاگ شخصی پسر آفتاب

کاغذ پاره ها، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

مشخصات بلاگ
وبلاگ شخصی پسر آفتاب

وبلاگ شخصی پسر آفتاب
کاغذ پاره ها، خاطرات، دست نوشته ها، تفکرات، علاقه ها و عقیده ها

طبقه بندی موضوعی

عشق تو شد عقل من و هوش من

گشته همه خلق فراموش من

 

مهر تو ای شاهد زیبای جان

آمده در پیکر من جای جان

 

وادی سینای تو شدسینه ام

پرتو عکس تو شد آیینه ام

 

ای سر من در هوس روی تو

بر سر نی ره سپر کوی تو

 

دید رخت دیده دل بی حجاب

لاجرم آمد به رهت پرشتاب

 

عشق تو گنجی است به ویرانه ام

غیر تو کس نیست به کاشانه ام

 

می زنم ار ناله هل من مغیث

من چو نی ام وز لب توست این حدیث

 

نیست کنون در رگ و شریان من

خون مگر آوای توای جان من

 

سر غم عشق تو شد رهبرم

گو برود در ره وصلت سرم

---

مرحوم الهی قمشه ای

 

  • پسر آفتاب

از بر زین، چون شهِ عشق آفرین

کرد زمین مدخلِ عشقِ برین،

 

با تنِ صد چاک و دلِ سوزناک

ناله همی کرد به یزدانِ پاک

 

گفت الها! ملکا! داورا!

پاداشاها! ذوالکرما! یاورا!

 

در رهت ای شاهد زیبای من،

شمع صفت سوخت سراپای من..

 

عشق شده جان و تنم فی هواک

نیست شده در نظرم ما سواک

 

جز تو جهان را عدم انگاشتم

غیر تو چشم از  همه برداشتم

 

کرد ز دل عشق خط غیر پاک

ساخت غمت جامه تن چاک چاک

 

رفت سرم بر سر پیمان تو

محو توام واله و حیران تو

 

گر اَرَنی، گوی، به طور آمدم

خواستی ام تا به حضور آمدم

 

بالله اگر تشنه ام، آبم تویی

بحر من و موج و حبابم تویی

---

مرحوم الهی قمشه ای

  • پسر آفتاب
این شعر واقعا زیباست. 
از نظر فکری بسیار قابل قبول و از نظر ادبی مثل بقیه ی شعراش، روان، آهنگین و دوست داشتنی.
 
-----
دل من دیر زمانی است که می پندارد :
 
« دوستی » نیز گلی است ؛
 
مثل نیلوفر و ناز ،
 
ساقه ترد ظریفی دارد .
 
بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد
 
جان این ساقه نازک را
 
                       - دانسته-
 
                          بیازارد !
 
 
 
در زمینی که ضمیر من و توست ،
 
از نخستین دیدار ،
 
هر سخن ، هر رفتار ،
 
دانه هایی است که می افشانیم .
 
برگ و باری است که می رویانیم
 
آب و خورشید و نسیمش « مهر » است
 
 
 
گر بدانگونه که بایست به بار آید ،
 
زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید .
 
آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف ،
 
که تمنای وجودت همه او باشد و بس .
 
بی‌نیازت سازد ، از همه چیز و همه کس .
 
 
 
زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست
 
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .
 
 
 
در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز ،
 
عطر جان‌پرور عشق
 
گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز
 
دانه ها را باید از نو کاشت .
 
آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
 
خرج می باید کرد .
 
رنج می باید برد .
 
دوست می باید داشت !
 
 
 
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
 
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
 
دست یکدیگر را
 
بفشاریم به مهر
 
جام دل هامان را
 
                مالامال از یاری ، غمخواری
 
بسپاریم به هم
 
 
 
بسراییم به آواز بلند :
 
- شادی روی تو  !
 
                      ای دیده به دیدار تو شاد
 
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
 
تازه ،
 
        عطر افشان
 
                   گلباران باد .
 
----
فریدون مشیری
  • پسر آفتاب

کلیپ زیبای آهنگ شهر باران

فقط باید دید..

 

هر دفعه دیدمش منقلب شدم..

  • پسر آفتاب

انیمیشن زیبای Paperman

نامزد اسکار انیمیشن کوتاه در سال 2012.

تصویرهایی که ساختند، فوق العاده طبیعیه و موسیقیش هم عالیه.

در کنار اینها، موضوعش و داستانش رو دوست داشتم.

گاهی اوقات کارهایی که ما برای رسیدن به هدف خاصی انجام میدیم حتی اگه بعدها مخالف اونها باشیم تو زندگیمون تاثیر میگذارن. یادمه یکی می گفت که آرزوهاتو یه جا بنویس که پس از گذشت زمان، بدونی قبلا چی می خواستی، به کدوماش رسیدی و به کدوماشون نرسیدی.

شاید وضعیت الانت، آرزویی باشه که قبلا خودت داشتی.

  • پسر آفتاب
من به خودم قول میدهم که ...
آنقدر قوی باشم که هیچ چیز نتواند آرامش ذهنم را برهم زند .
هرکسی را که میبینم با او از سلامتی ، خوشبختی صحبت کنم
کاری کنم که دوستانم احساس کنند گوهر ارزشمندی در درون آنهاست
تنها به بهترینها بیندیشم ، تنها برای رسیدن به بهترینها کار کنم و تنها انتظار بهترینها را داشته باشم .
درست به همان اندازه که مشتاق موفقیت خود هستم ، مشتاق موفقیت دیگران نیز باشم .
 
من به خودم قول میدهم که ...
اشتباهات گذشته را فراموش کنم و تمرکزم را روی دستاوردهای بزرگ آینده بگذارم 
همیشه سیمایی بشاش داشته باشم و به هر آفریده ی زنده ای که میبینم لبخند ببخشم .
آن قدر روی رشد خود وقت بگذارم که دیگر وقتی برای انتقاد از دیگران نداشته باشم .
آن قدر آزاده باشم که فرصتی به نگرانی ، آن قدربلند نظر که فرصتی به خشم ، آن قدر قوی که فرصتی به ترس و آن قدر خوشبخت که فرصتی به بدبختی ندهم.
تصورم از خود نیک باشد و این را به جهان اعلام کنم ؛ نه با صدای بلند ، بلکه با کردار نیک .
با این اعتقاد زندگی کنم که کل جهان طرف من است ؛ مادامیکه به آن بهترینی که در در وجودم است ، وفادار بمانم .
 
---
کریستین دی لارسن
  • پسر آفتاب

موسیقی متن و تمِ اصلیِ فیلم "The beautiful Country"

ساخته ی Zbigniew Preisner

 

کی میشه که همه ی کشورها زیبا بشن..

عدالت، امنیت، آرامش، آزادی

  • پسر آفتاب

بهش گفتم یادته بچه بودم موهامو میزدی؟!

گفت آره!
 
گفتم یادته گریه می کردم؟‬
‫خندید! گفت هه هه!! آره!‬ یادش بخیر...
 
‫بهش گفتم می خوای الانم موهامو کوتاه کنی؟!‬
‫گفت قیچی نداریم‬ که..
‫گفتم با ماشین‬..
‫چشماش برق زد!!‬
 
‫موهامو کوتاه کرد..
از ته..
  • پسر آفتاب

یکی از دوستانم متنی نوشته بود که تلخ بود... اما به خوبی شرایطِ فعلی تعدادی از اطرافیان این چند روزه ی من و بیشتر از همه خودِ من رو مطرح می کرد. (شرایطی که فکر می کنم موضوع مهمیه و پیدا کردن منبع و منشأش خیلی سخته..)

---

چه مهیب و ترسناک است وقتی که یک انسان در درون با بیرون خود بیگانه است!

این نوع تنهایی روانی وحشتش به اندازه ای است که ادمی برای رهایی از چنگال ان درست دست میگذارد روی یک انتخاب  : "خودکشی"!
یک فکر توهم انگیز وحشتناک که میخواهد به اجبار واقعیت را از تو بگیرد!
این حالت نه "پوچی" است و نه "کفر"!
در انبوه جمعیت خود را تنها دیدن است! با همه کس بودن و بی کس بودن است!
روانشناسی تنها علم به حقی است که هنرش در این جا بارز میشود
تو در دام فکری خیالی هستی که مثل بادکنک مداوم داری هی این فکر را در درون باد میکنی و حجمش بزرگتر میشود
تو فکر میکنی تنها هستی!
زندگی علامت و نشانه دارد!
با نشانه ها باید زندگی کرد!
حتی اگر این نشانه گلی باشد سر کوچه که به خاطرش هر صبح از خواب بلند شوی و تنگ آب را برداشته و به آن گل آب بدهی تا زنده باشد و با او زندگی کنی!
یک علامت در زندگی به تو چشمک میزند.

---

عبدالله خسروی

  • پسر آفتاب

در زمانِ شنیدن یک موسیقی، گاهی اوقات تصور می کردم، "فکرم" چقدر شبیه فکرِ بعضی از آهنگ سازهاست..

حتی تصور می کردم که خودم آهنگ رو نوشتم..

 

و چه حس زیباییه... فوق العاده ست..

احساسِ خلق کردن یک اثر.. خلق..

 

 

بعد از مدت ها، آهنگی رو شنیدم که این حس رو بهم منتقل کرد.

آهنگ

Craig Armstrong - Leaving Paris

  • پسر آفتاب